محركهاي استرس و افسردگي شغلي
كار بيوقفه و هدفهاي غيرواقعي استرس ايجاد ميكند. مديراني كه فقط انتقاد ميكنند، انگيزه را نابود ميسازند. نبود بازخورد سازنده، حس بيارزشي ميآورد. رقابت افراطي بين كاركنان اضطرابآور است. ساختار مبهم وظايف سردرگمي ميآورد. ناديدهگرفتهشدن تلاشها نااميدي ميآورد. فشار دائمي براي نتيجه فوري به خستگي رواني ميانجامد. قطع ارتباط انساني در محل كار احساس بيگانگي ايجاد ميكند. اين تركيب، زمينهساز مشكلات رواني ميشود.
۲. علامتهاي هشداردهنده در كارمندانعدم اشتياق به شركت در جلسات ديده ميشود. فرد گوشهگير ميشود و تمايلي به گفتگو ندارد. شكايت از سردرد يا درد پشت بدون دليل جسمي ظاهر ميشود. اشتباهات زياد و بدون توضيح بروز ميكند. افراد تمايل به ترك محيط كار دارند. واكنشهاي احساسي شديد مثل گريه يا عصبانيت ممكن است ديده شود. تمركز پايين در كار مشهود است. بدخوابي و بينظمي خواب تكرار ميشود. حالتهاي رواني ناپايدار علامت مهميست.
۳. تأثير روانفرسايي بر شغل و سازمانكارمند ديگر انرژي لازم براي انجام كار ندارد. تعهد شغلي كاهش مييابد. همكاري در گروه سختتر ميشود. بهرهوري كل تيم دچار افت ميگردد. سازمان بايد هزينه بيشتري براي جايگزيني بپردازد. مشتريان ممكن است نارضايتي نشان دهند. اعتبار سازمان كاهش مييابد. كارمندان سالم نيز تحت تأثير قرار ميگيرند. در نهايت، آسيب رواني به نفع هيچكس نيست.
۴. تمرينهاي مفيد براي بهبود رواننفس عميق كشيدن در بين جلسات مفيد است. از تكنولوژي براي استراحت هم استفاده كنيد. گوش دادن به موسيقي آرامشبخش در حين كار مؤثر است. ورزش منظم خلقوخو را بهبود ميدهد. تهيه فهرست وظايف روزانه از سردرگمي جلوگيري ميكند. قدرداني از خود را فراموش نكنيد. درباره احساسات خود با كسي حرف بزنيد. محدودسازي ساعات كاري، ضروريست. اگر لازم است، مرخصي بگيريد.
برچسب: ،